یاصاحب الزمان ادرکنی




نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 11:18
ورود امام زمان(عج)اکیدا ممنوع
نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:46
چادر امام زاده




جام خانواده:
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشــــــگله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار فقط آمده بود گریه کند...
دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن...
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد...
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
به خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب
شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد...
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!


نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:42



نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:35
نفسم تنگ آمده
| ادامه مطلب...

من و تو و رویای آمدنت آقاجان
دیشب باز دوباره دلم برایت تنگ شد
دلم برای دیدارت بی پرده در ثانیه های زمین دلتنگی می کرد
نگاهم لبریز از اشتیاق بود برای آسمانی شدن در محضرت
باز هم دستانم بی قرار بود برای گرمی دستانت
اما دریغ :
که من مانده بودم و آرزوهایم و این خاطره ها .........


نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:27
خواب امام زمان


 

شاگرد: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟


استاد: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت. 

شاگرد: استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم!‏ خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب

 

 

 

 مینوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...! 


استاد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی‏؛‏ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام

 

 زمان(عج) ببینی...!


نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:16
دیگرگناه نکنیم.....


از مأموریت که برگشت، خوشحال بود. پرسید:

راستی فرمانده: گمراه کردن این ها چه فایده ای دارد؟

ابلیس جواب داد:

امام این ها که بیاید، روزگار ما سیاه خواهدشد

این ها که گناه می کنند، امامشان دیرتر می آید...


نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:12
دغدغه بازدید وبلاگ



نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : شنبه 4 مرداد 1393
زمان : 10:11
شب قدر است



نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1393
زمان : 12:12
مراسم شب قدر



 

مراسم شب های قدر هیئت محبان المهدی(عج)
همزمان با شبهای قدر
ساعت شروع22الی سحر
سخنران:استادعادل
مداحان:حاج حسین آذری،حاج احمدواعظی و مداحان اهل بیت
مکان:مشهد،نبش میدان فردوسی،مسجد امام خمینی(ره)
 

 



:: برچسب‌ها: شب قدر, محبان المهدی مشهدالرضا,
نویسنده : رضوان گلمکانی
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1388
زمان : 9:33

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.